مهربان

مهربان که باشی چون قطره بارانی 

فرو افتاده بر برکه ای خاموش می مانی 

مهربانیت هزاران هزار می شود و ضرب اهنگش تا انتهای برکه می رود 

شاید آنجا پرنده ای باشد که توان یک قدم به پیش گذاشتن را ندارد 

تو سیرابش میکنی بی آنکه بخواهی و بی آنکه به آن اندیشیده باشی  

بی دریغ ببار

آرام بخش های حقیقی

یاد خدا آرام بخش قلب های زخمی

تفکر آرام بخش اندیشه های زخمی

محبت آرام بخش عشق های زخمی

کمک آرام بخش یک اجتماع زخمی

دعا آرام بخش روح های زخمی

گریه آرام بخش خاطره های زخمی



کتاب چگونه می توان فردی سرزنده امیدوار و موفق بود نوشته امیر ملک محمودی

وین دایر

آدم های زیبا و دوست داشتنی به صورت تصادفی به وجود نمی آیند

زیباترین و دوست داشتنی ترین انسانهایی که می شناسیم آنهایی هستند که با شکست آشنا شده اند .

آنهایی که رنج را تجریه کرده اند

آنهایی که از دست دادن را تجربه کرده اند .

آنهایی که پس از این رویدادهای دشوار دوباره مسیر خود را به سمت زندگی پیدا کرده اند 

این افراد زندگی را به شکل متفاوتی می فهمند آنها را به شکل متفاوتی تحسین می کنند و نیز به شکل متفاوتی حس می کنند .

به همین دلیل آرام تر می شوند و دوست داشتن و محبت به دغدغه شان تبدیل می شود

خدایا

خدایا من دلم قرصه                 کسی غیر از تو با من نیست

خیال از زمین راحت                 که حتی روز روشن نیست

کسی اینجا نمیبینه                  که دنیا زیر چشماته

یه عمر یادمون رفته                زمین دار مکافاته

فراموشم شده گاهی              که این پایان چه ها کردم

که روزی باید ازاینجا               بازم پیش تو برگردم

خدایا وقت برگشتن               یه کم با من مدارا کن

شنیدم گرم آغوشت             اگه میشه منم جا کن

ماهی

ماهی به آب  گفتا، من عاشق تو هستم

از لذت حضورت می را نخورده مستم

آیا تو میپذیری عشق خداییم را

یا این که بر نتابی دیگر جداییم را
آب روان به ماهی گفتا که باشد اما

لطفا بده مجالی تا صبح روز فردا

باید که خلوتی با افکار خود نمایم

اینجا بمان که فردا با پاسخت بیایم

ماهی قبول کرد و آب روان گذر کرد

تنها برای یک شب از پیش اوسفر کرد

وقتی که آمدش باز تا گوید آری

یک حجله دید و عکسی برآن به یادگاری

خود را ز پیش ماهی دیشب که برده بودش

آن شاه ماهی عشق بی آب مرده بودش

نالید و یادش افتاد از ماهی آن صدایی

وقتی که گفت با عشق میمیرم از جدایی

ای کاشک آب میماند آن شب کنار ماهی

ماهی دلش نمی مرد از درد بی وفایی

آری من و شما هم مانند آب و ماهی

یک لحظه غفلت از هم یعنی همین جدایی