ماه تابید و چون دید آن همه خاموش مرا
نرم آمد و بگرفت آغوش مرا
گفت : خاموش درین جا به چه نشستی؟
گفتم:بوی محبوبه شب می برد از هوش مرا
بوی محبوبه شب بوی جنون پرور عشق
وه، چه جادوست که از هوش برد بوش مرا
بوی محبوبه شب نغمه چنگی ست لطیف
که ز افلاک کند زمزمه در گوش مرا
بوی محبوبه شب همچو شرابی گیراست
مست و شیدا کند این جام پر از نوش مرا
بوی محبوبه شب جلوه جادویی اوست
آنکه کرده است به یکبار فراموش مرا
•
فرقی ندارد
چه ساعت از شبانه روز باشد
صدایت را که می شنوم
خورشید در دلـم طلوع میکند
مرسی ازحضورت
شعر زیبایی بود ممنون
سلام
ممنون از حضورتون
آپم
وبت عالیه اگه منو لینگ کنی ممنون میشم
http://pepsichat.ir
سلام.. وب جدید مبارک....
بوی محبوبه شب.... قشنگه ....
انسانهـــا نمـــی دانند که تجـــربه
نوعـــی شکســـت است!
بایـــد همـــه چیزت را از دســـت بدهـــی
تا ذره ای بفهمـــی... .